ناعب. [ ع ِ ] ( ع ص ) اسم فاعل است از نعب : نعب الغراب ؛ بانگ کرد و گردن افراشت و سر خود جنبانید در حال بانگ کردن یا بدون بانگ ، و هو ناعب. ( از معجم متن اللغة ). رجوع به نعب شود.
ناعب. [ ع ِ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ).
- بنو ناعب ؛ حیی است. ( منتهی الارب ). حیی است از عرب. ( معجم متن اللغة ).
ناعب. [ ع ِ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ).
- بنو ناعب ؛ حیی است. ( منتهی الارب ). حیی است از عرب. ( معجم متن اللغة ).