پیروزی یافتن
کامگاری یافتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کامگاری یافتن. [ ت َ] ( مص مرکب ) پیروزی یافتن. غلبه یافتن :
زهی بر خرد یافته کامگاری
زهی بر هنر یافته کامرانی.
نیابد دگر قدرت و کامگاری.
زهی بر خرد یافته کامگاری
زهی بر هنر یافته کامرانی.
فرخی.
ترا بند کردند تا دیو بر تونیابد دگر قدرت و کامگاری.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: