کلمه جو
صفحه اصلی

وراقت

فرهنگ فارسی

وراقه

لغت نامه دهخدا

وراقت. [ وِ ق َ ] ( از ع ، اِمص ) وراقة. رجوع به وراقة شود.

وراقة. [ وِ ق َ ] ( ع اِمص ) کاغذتراشی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || کتاب نویسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). حرفه وراق. ( اقرب الموارد ). کراسه نویسی. ( السامی فی الاسامی ). رجوع به وراقت شود.

وراقت . [ وِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) وراقة. رجوع به وراقة شود.



کلمات دیگر: