دو کوهند بیمامه در دیار قشیر
لحیا جمل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لحیا جمل. [ ل َح ْ ج َم َ ] ( اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه و آن عقبه جحفه است بر هفت میلی سقیا. لَحی جَمَل و لِحی جَمَل نیز گویند. رجوع به لحی جمل شود. ( معجم البلدان ).
لحیاجمل. [ ل َح ْ ج َ م َ ] ( اِخ ) ( تثنیه ) دو کوهند به یمامه دیار قشیر. ( معجم البلدان در کلمه جمل ).
لحیاجمل. [ ل َح ْ ج َ م َ ] ( اِخ ) ( تثنیه ) دو کوهند به یمامه دیار قشیر. ( معجم البلدان در کلمه جمل ).
لحیا جمل . [ ل َح ْ ج َم َ ] (اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه و آن عقبه ٔ جحفه است بر هفت میلی سقیا. لَحی جَمَل و لِحی جَمَل نیز گویند. رجوع به لحی جمل شود. (معجم البلدان ).
لحیاجمل . [ ل َح ْ ج َ م َ ] (اِخ ) (تثنیه ) دو کوهند به یمامه دیار قشیر. (معجم البلدان در کلمه ٔ جمل ).
کلمات دیگر: