کلمه جو
صفحه اصلی

مباطنه

لغت نامه دهخدا

( مباطنة ) مباطنة. [ م ُ طَ ن َ ] ( ع مص ) کنکاش کردن. ( منتهی الارب ). با کسی کنکاش کردن. ( از ناظم الاطباء ).

مباطنة. [ م ُ طَ ن َ ] (ع مص ) کنکاش کردن . (منتهی الارب ). با کسی کنکاش کردن . (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: