ناعظ. [ ع ِ ] (اِخ ) (بنو...) بنوناعظ. نام بطنی از عرب است . (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء).
ناعظ
لغت نامه دهخدا
ناعظ. [ ع ِ] ( ع ص ) نره نعوظکرده و برخاسته. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نعظ و نعوظ شود.
ناعظ. [ ع ِ ] ( اِخ ) ( بنو... ) بنوناعظ. نام بطنی از عرب است. ( از منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ).
ناعظ. [ ع ِ ] ( اِخ ) ( بنو... ) بنوناعظ. نام بطنی از عرب است. ( از منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ).
ناعظ. [ ع ِ] (ع ص ) نره ٔ نعوظکرده و برخاسته . (ناظم الاطباء). رجوع به نعظ و نعوظ شود.
کلمات دیگر: