کلمه جو
صفحه اصلی

مباهل

لغت نامه دهخدا

مباهل. [ م ُ هََ ] ( ع ص ) ناقة مباهل ؛ شتر ماده ای که او را بی پستان بند گذاشته باشند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

مباهل. [ م َ هَِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مبهلة. ( منتهی الارب ). و رجوع به مبهلة شود.

مباهل . [ م َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مبهلة. (منتهی الارب ). و رجوع به مبهلة شود.


مباهل . [ م ُ هََ ] (ع ص ) ناقة مباهل ؛ شتر ماده ای که او را بی پستان بند گذاشته باشند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: