آزمند
لحوس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لحوس. [ ل َ ] ( ع ص ) شیرینی جوی همچو مگس. ( منتهی الارب ).
لحوس. [ ل َح ْ وَ ] ( ع ص ) آزمند. ( منتهی الارب ).
لحوس. [ ل َح ْ وَ ] ( ع ص ) آزمند. ( منتهی الارب ).
لحوس . [ ل َ ] (ع ص ) شیرینی جوی همچو مگس . (منتهی الارب ).
لحوس . [ ل َح ْ وَ ] (ع ص ) آزمند. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: