کلمه جو
صفحه اصلی

وردانه

فرهنگ فارسی

نام ناحیتی است بترکستان و امیر آنجا وردان خدات بوده است دهی است بزرگ و حصاری بزرگ و استوار دارد

لغت نامه دهخدا

وردانه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) وردنه. رجوع به وردان شود. || محور چرخ. ( ناظم الاطباء ).

وردانه. [ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است به ترکستان و امیر آنجا وردان خدات بوده است. دهی است بزرگ و حصاری بزرگ و استوار دارد. از قدیم باز جای پادشاهان بوده است و قدیمتر از شهر بخاراست و او را شاهپور بنا کرده است. و سرحد ترکستان است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

وردانه . [ ] (اِخ ) نام ناحیتی است به ترکستان و امیر آنجا وردان خدات بوده است . دهی است بزرگ و حصاری بزرگ و استوار دارد. از قدیم باز جای پادشاهان بوده است و قدیمتر از شهر بخاراست و او را شاهپور بنا کرده است . و سرحد ترکستان است . (یادداشت مرحوم دهخدا).


وردانه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ) وردنه . رجوع به وردان شود. || محور چرخ . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

وردانه روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان دماوند در استان تهران ایران است.
این روستا در دهستان جمع آبرود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۳ نفر (۴۵خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: