( مصدر ) ۱- دارای لذت و خوشی بودن : روی خوش و آواز خوش دارندهریک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آوازرا . ( سعدی لغ. ) ۲ - مز. خوش داشتن .
لذت داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لذت داشتن. [ ل َذْ ذَ ت َ ] ( مص مرکب ) دارای مزه خوش بودن. خوش بودن :
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را.
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را.
سعدی.
کلمات دیگر: