کلمه جو
صفحه اصلی

مباصره

لغت نامه دهخدا

( مباصرة ) مباصرة. [ م ُ ص َ رَ ] ( ع مص ) از دور برافراشته نگریستن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). برافراشته شدن و نگریستن از دور. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). در نشوءاللغة ص 98 ذیل شماره 5 این کلمه را معادل تلویزیون فرانسوی دانسته است. || نبرد کردن در دیدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). با یکدیگر نگاه کردن چیزی تا کدامیک پیش از دیگری آن را مشاهده کند. ( از ذیل اقرب الموارد ).

مباصرة. [ م ُ ص َ رَ ] (ع مص ) از دور برافراشته نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برافراشته شدن و نگریستن از دور. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). در نشوءاللغة ص 98 ذیل شماره ٔ 5 این کلمه را معادل تلویزیون فرانسوی دانسته است . || نبرد کردن در دیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). با یکدیگر نگاه کردن چیزی تا کدامیک پیش از دیگری آن را مشاهده کند. (از ذیل اقرب الموارد).



کلمات دیگر: