شورش های متعدد بر ضد امویان از حوادث مهم نیمه دوم سده سوم هجری در تاریخ اندلس است. در میان پانزده شورشی که در این دوره روی داد، شورش «عمر بن حفصون» ( 267 ـ 315 ه ) به دلیل مدت زمان طولانی و دامنه گسترده آن اهمیت فراوان دارد. همچنین نزدیکی محل قیام ابن حفصون ( شهر ریه ) به «قرطبه» جایگاه خاصی به آن می دهد.
در بحث از دلایل و علل وقوع قیام در قرون گذشته، اگر تنها براساس نوع نگاه مورخان مسلمان به بررسی علل پرداخته شود، نمی توان به درستی تصویری از این گونه قیام ها به دست آورد. فزون تر آن که مورخان مسلمان نیز عموماً دست پروردگان و کاتبان رسمی قدرت های حاکم بوده اند و بر این اساس، گزارش شورش ها را به گونه ای ارایه کرده اند که چهره ای مشوش از مخالفان در آنها عرضه می شود. در ساده ترین حالت، نام این گونه مخالفان به زشت ترین صورت، در منابع رسمی این مورخان تدوین شده است. [2] بی شک یکی از دلایل جدی در عموم قیام های سده های گذشته، بر هم خوردن توازن اجتماعی بود. خاصه در مورد قیام هایی که مدت طولانی تداوم داشت، این مطلب جدی تر است؛ در حقیقت محقق باید به دنبال دلایل اجتماعی این قیام ها از خلال گزارش های موجود برآید. بر این اساس، شورش های مختلف در اندلس طی قرون سوم به بعد و نقش دو طبقه اجتماعی مهم یعنی مولدان و بربرها را در آن منطقه می توان از چند زاویه بررسی و تحلیل نمود. نخست، این پرسش قابل طرح است که از نظر اجتماعی، رهبران شورش های مولدان، چه ارتباطی با اشراف اندلسی پیش از اسلام داشته اند؟ بی شک پاسخ به این پرسش، در گرو جواب به این سؤال است؛ روند گسترش اسلام در اندلس چگونه بود؟ متاسفانه اطلاعات اندکی درباره نحوه گسترش اسلام طی قرن دوم و سوم هجری در اندلس در دسترس است که این گزارش ها، تصویر واضحی از تعامل میان اشراف زمیندار اندلسی و مسلمانان ارایه نمی نماید. بر اساس دستورهای فقهی و شناخته شدن مسیحیان در جرگه اهل کتاب، تنها می توان حدس زد، در آغاز، بخشی از اشراف زمیندار اندلسی، بدون نیاز به پذیرش اسلام، املاک خود را به شرط آن¬که پیش از نبرد تسلیم شوند، حفظ کرده بودند. با این حال، عامل پذیرش اسلام از سوی اشراف زمیندار اندلسی، به تمایل جدی آنان برای حفظ موقعیت شان و دست یابی به شرایط مناسب تر مرتبط می شد. [3]
از مسائل مهم دیگری که در تحلیل علل قیام های مولدان و بربرها در اندلس توجه به آنها ضرورت دارد؛ مسئله سکونت اعراب در اندلس و نظام اقطاع و زمینداری امویان در اندلس است، زیرا بخشی از نارضایتی ها مبتنی بر نحوه توزیع اراضی «مفتوح العنوه» و اختصاص یافتن آن به گروه های خاص بود که نارضایتی محرومان از این امتیازات را فراهم کرد. [4] در این مورد، تنها اطلاعات و مطالب اندکی در منابع آمده که امکان داوری صریح را در این خصوص دشوار می کند. ریشه های نارضایتی بربرها از امویان به عصر والیان باز می گردد که از همان آغاز نابرابری در تقسیم غنائم و اراضی، شورش های متعدد بربرها را باعث گردید. [5]
آشفتگی های ناشی از «مفتوح بالصلح» و «مفتوح بالعنوه» در مورد برخی از مناطق، یکی از دلایل اختلاف در مسئله تقسیم اراضی بود که عمر بن عبدالعزیز را بر آن داشت تا یکی از وظایف والی جدید اندلس، «سمح بن مالک خولانی» را بازنگری در تقسیم اراضی قرار دهد. [6] اما اقدامات والی جدید، تنها بر آشفتگی اوضاع افزود تا بدان حد که فقیهان اندلسی نیز از عدم تقسیم درست اراضی اندلس سخن گفتند[7]. مسئله مهم در خصوص تقسیم اراضی، اختصاص زمین های مرغوب به اعراب بود که آشکارا نارضایتی بربرها و شورش های آنان را در پی داشت. [8] با توجه به تداوم شورش ها در اندلس، علی رغم عدم اشاره صریح منابع به تغییر یا عدم تغییر در نحوه تقسیم اراضی، می توان معتقد بود این مشکلات بدون یافتن راه حلی، تداوم یافته است. احتمالاً امویان اندلس، همان شیوه نظام اداری که در مناطق شرقی جهان اسلام در حال اجرا بود، را در مناطق غربی و اندلس اجرا نمودند که به شرایط مشابهی منجر شد. با این وصف، به نظر می رسد احتمالاً قیام عمر بن حفصون، همانند بسیاری از قیام های دیگر که در اندلس رخ داد، بیشتر ناشی از نظام مالیاتی و زمینداری امویان و تلاش آنان برای در اختیار گرفتن زمین های مرغوب کشاورزی و محروم نمودن بربرها و مولدان از دست یابی به موقعیت برابر بود که انگیزه های معیشتی جدی را برای شورش فراهم کرد. [9]
قیام ابن حفصون به نوشته «رازی»[10] مورخ رسمی دربار امویان، بزرگ ترین شورش بر ضد امویان بود. ( . . . فبلغ فی الخلاف منزلة لم یبلغها ثائر بالأندلس. . . ) برخی از سخنان ابن حفصون، نشان دهندة سیاست های مالی و قومی و نژادی امویان بود. [11] در نتیجه سختگیری ها در گرفتن مالیات ، یکی از دلایل قیام ابن حفصون بود. [12]
«احمد بن عمر بن انس عذری» ( 487 ه . ) گزارش های مهمی درباره مالیات های اخذ شده امویان اندلس، در کتاب ترصیع الاخبار و تنویع الآثار و البستان فی غرائب البلدان و المسالک الی جمیع الممالک آورده است. [13] ابن عذری ضمن گزارش های مفصلش درباره «مناطق البیره» ـ شورش ابن حفصون به آن جا نیز کشیده شد ـ میزان مالیات گرفته شده از البیره و مقدار مالیات جمع آوری شده از «کوره البیره» را ذکر می نماید. گزارش ابن عذری[14] مبین سنگینی میزان مالیات گیری از این استان است. علاوه بر آن گزارش مهمی درباره درآمدهای البیره در کتاب تعلیق منتفی من فرحة الأنفس فی تاریخ الأندلس از «محمد بن ایوب بن غالب اندلسی»[15] وجود دارد. در این گزارش، ابن غالب اندلسی از اهمیت فراوان البیره و از اقامت سپاهیان دمشق در آن جا سخن می گوید. [16] با در کنار هم قرار گرفتن این مطلب مشخص می¬شود که نظام ناعادلانه مالیاتی بیشترین فشار را بر گروه غیر عرب ( مولدین و بربرها ) وارد آورد و این یکی از دلایل اصلی شورش ابن حفصون به شمار می آید. همچنین با در اختیارگیری بهترین اراضی اندلس از سوی اعراب که در نتیجه، درآمدهای مالی هنگفتی نیز نصیب آنان می کرد، به افزونی تفاوت میان گروه های . . .
در بحث از دلایل و علل وقوع قیام در قرون گذشته، اگر تنها براساس نوع نگاه مورخان مسلمان به بررسی علل پرداخته شود، نمی توان به درستی تصویری از این گونه قیام ها به دست آورد. فزون تر آن که مورخان مسلمان نیز عموماً دست پروردگان و کاتبان رسمی قدرت های حاکم بوده اند و بر این اساس، گزارش شورش ها را به گونه ای ارایه کرده اند که چهره ای مشوش از مخالفان در آنها عرضه می شود. در ساده ترین حالت، نام این گونه مخالفان به زشت ترین صورت، در منابع رسمی این مورخان تدوین شده است. [2] بی شک یکی از دلایل جدی در عموم قیام های سده های گذشته، بر هم خوردن توازن اجتماعی بود. خاصه در مورد قیام هایی که مدت طولانی تداوم داشت، این مطلب جدی تر است؛ در حقیقت محقق باید به دنبال دلایل اجتماعی این قیام ها از خلال گزارش های موجود برآید. بر این اساس، شورش های مختلف در اندلس طی قرون سوم به بعد و نقش دو طبقه اجتماعی مهم یعنی مولدان و بربرها را در آن منطقه می توان از چند زاویه بررسی و تحلیل نمود. نخست، این پرسش قابل طرح است که از نظر اجتماعی، رهبران شورش های مولدان، چه ارتباطی با اشراف اندلسی پیش از اسلام داشته اند؟ بی شک پاسخ به این پرسش، در گرو جواب به این سؤال است؛ روند گسترش اسلام در اندلس چگونه بود؟ متاسفانه اطلاعات اندکی درباره نحوه گسترش اسلام طی قرن دوم و سوم هجری در اندلس در دسترس است که این گزارش ها، تصویر واضحی از تعامل میان اشراف زمیندار اندلسی و مسلمانان ارایه نمی نماید. بر اساس دستورهای فقهی و شناخته شدن مسیحیان در جرگه اهل کتاب، تنها می توان حدس زد، در آغاز، بخشی از اشراف زمیندار اندلسی، بدون نیاز به پذیرش اسلام، املاک خود را به شرط آن¬که پیش از نبرد تسلیم شوند، حفظ کرده بودند. با این حال، عامل پذیرش اسلام از سوی اشراف زمیندار اندلسی، به تمایل جدی آنان برای حفظ موقعیت شان و دست یابی به شرایط مناسب تر مرتبط می شد. [3]
از مسائل مهم دیگری که در تحلیل علل قیام های مولدان و بربرها در اندلس توجه به آنها ضرورت دارد؛ مسئله سکونت اعراب در اندلس و نظام اقطاع و زمینداری امویان در اندلس است، زیرا بخشی از نارضایتی ها مبتنی بر نحوه توزیع اراضی «مفتوح العنوه» و اختصاص یافتن آن به گروه های خاص بود که نارضایتی محرومان از این امتیازات را فراهم کرد. [4] در این مورد، تنها اطلاعات و مطالب اندکی در منابع آمده که امکان داوری صریح را در این خصوص دشوار می کند. ریشه های نارضایتی بربرها از امویان به عصر والیان باز می گردد که از همان آغاز نابرابری در تقسیم غنائم و اراضی، شورش های متعدد بربرها را باعث گردید. [5]
آشفتگی های ناشی از «مفتوح بالصلح» و «مفتوح بالعنوه» در مورد برخی از مناطق، یکی از دلایل اختلاف در مسئله تقسیم اراضی بود که عمر بن عبدالعزیز را بر آن داشت تا یکی از وظایف والی جدید اندلس، «سمح بن مالک خولانی» را بازنگری در تقسیم اراضی قرار دهد. [6] اما اقدامات والی جدید، تنها بر آشفتگی اوضاع افزود تا بدان حد که فقیهان اندلسی نیز از عدم تقسیم درست اراضی اندلس سخن گفتند[7]. مسئله مهم در خصوص تقسیم اراضی، اختصاص زمین های مرغوب به اعراب بود که آشکارا نارضایتی بربرها و شورش های آنان را در پی داشت. [8] با توجه به تداوم شورش ها در اندلس، علی رغم عدم اشاره صریح منابع به تغییر یا عدم تغییر در نحوه تقسیم اراضی، می توان معتقد بود این مشکلات بدون یافتن راه حلی، تداوم یافته است. احتمالاً امویان اندلس، همان شیوه نظام اداری که در مناطق شرقی جهان اسلام در حال اجرا بود، را در مناطق غربی و اندلس اجرا نمودند که به شرایط مشابهی منجر شد. با این وصف، به نظر می رسد احتمالاً قیام عمر بن حفصون، همانند بسیاری از قیام های دیگر که در اندلس رخ داد، بیشتر ناشی از نظام مالیاتی و زمینداری امویان و تلاش آنان برای در اختیار گرفتن زمین های مرغوب کشاورزی و محروم نمودن بربرها و مولدان از دست یابی به موقعیت برابر بود که انگیزه های معیشتی جدی را برای شورش فراهم کرد. [9]
قیام ابن حفصون به نوشته «رازی»[10] مورخ رسمی دربار امویان، بزرگ ترین شورش بر ضد امویان بود. ( . . . فبلغ فی الخلاف منزلة لم یبلغها ثائر بالأندلس. . . ) برخی از سخنان ابن حفصون، نشان دهندة سیاست های مالی و قومی و نژادی امویان بود. [11] در نتیجه سختگیری ها در گرفتن مالیات ، یکی از دلایل قیام ابن حفصون بود. [12]
«احمد بن عمر بن انس عذری» ( 487 ه . ) گزارش های مهمی درباره مالیات های اخذ شده امویان اندلس، در کتاب ترصیع الاخبار و تنویع الآثار و البستان فی غرائب البلدان و المسالک الی جمیع الممالک آورده است. [13] ابن عذری ضمن گزارش های مفصلش درباره «مناطق البیره» ـ شورش ابن حفصون به آن جا نیز کشیده شد ـ میزان مالیات گرفته شده از البیره و مقدار مالیات جمع آوری شده از «کوره البیره» را ذکر می نماید. گزارش ابن عذری[14] مبین سنگینی میزان مالیات گیری از این استان است. علاوه بر آن گزارش مهمی درباره درآمدهای البیره در کتاب تعلیق منتفی من فرحة الأنفس فی تاریخ الأندلس از «محمد بن ایوب بن غالب اندلسی»[15] وجود دارد. در این گزارش، ابن غالب اندلسی از اهمیت فراوان البیره و از اقامت سپاهیان دمشق در آن جا سخن می گوید. [16] با در کنار هم قرار گرفتن این مطلب مشخص می¬شود که نظام ناعادلانه مالیاتی بیشترین فشار را بر گروه غیر عرب ( مولدین و بربرها ) وارد آورد و این یکی از دلایل اصلی شورش ابن حفصون به شمار می آید. همچنین با در اختیارگیری بهترین اراضی اندلس از سوی اعراب که در نتیجه، درآمدهای مالی هنگفتی نیز نصیب آنان می کرد، به افزونی تفاوت میان گروه های . . .