کلمه جو
صفحه اصلی

نظام نظریه سیستم رنگ البرت مانسل

پیشنهاد کاربران

آلبرت مانسل، هنرمندی آمریکایی بود که در قرن نوزدهم می زیست و این سیستم رنگ، از ابداعات اوست. در این سیستم، هر سطح رنگی با سه بُعد اصلی، قابل شناسایی است و با تعریف رنگ، وضعیت آن رنگ در هر سه بعد توضیح داده می شود. این ابعاد، فام یا ته رنگ، درخشندگی و اشباع یا خلوص رنگ نامیده می شوند.
شاخصه های اصلی رنگ
همچنانکه در بالا آمد در این سیستم، هر رنگ، دارای سه صفت یا سه بُعد بصری مستقلاً تغییرپذیر است: فام، درخشندگی و اشباع. چشم انسان، رنگ ها را بر اساس این سه خصوصیت از هم متمایز می کند.
1. ته رنگ یا فام ( پرده رنگ یا نام رنگ ) ( Hue )
در واقع همان اسم عام رنگ است که به صورت کامل و در نهایت درخشش دیده شود، مثلاً فام آبی. رنگ ها به دو دسته ی کلی فام دار ( قرمز، آبی، زرد و. . . ) و بی فام ( سیاه، سفید و خاکستری ) تقسیم می شوند.
فام یا ته رنگ، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسله ی رنگی ( از قرمز تا بنفش ) ، مشخص می کند. در واقع رنگین بودن خود رنگ هاست که اصطلاحاً به آن ته رنگ یا فام می گویند، مثل تمایز رنگ زرد، قرمز و سبز از یکدیگر به دلیل رنگ هایشان.
فام یا هیو، بعد رنگی است که از آن به ارتفاع رنگی نیز یاد می شود و وجه تمایز آبی، قرمز، سبز و غیره می باشد و تونالیته های بین دو رنگ که شامل 10 رتبه است، به وسیله ی حروف انگلیسی مورد شناسایی قرار می گیرد. مثلاً حرف R، ابتدای کلمه ی Red و به معنای قرمز است. برای هیو، اعدادی به صورت پیشوند، قبل از این حروف انگلیسی قرار می گیرند؛ مثلاً 5R یا 7. 5R. رنگ 5R مشخص کننده ی رتبه ی میانی رنگ قرمز و درجه ی خلوص آن است. 5R قرمزی است که با زرد همراه نیست و ارغوانی به نظر نمی رسد. با بزرگتر شدن این عدد، قرمز به سمت زردقرمز ( Yellow – Red ) و با کوچکتر شدن آن، قرمز، به سمت قرمزارغوانی ( Red – Purple ) میل می کند.
گفته می شود که تقریباً 150 فام متفاوت را می توان تشخیص داد، ولی همه ی اینها به طور مساوی در طیف مرئی توزیع نشده اند ، زیرا چشم ما برای تفکیک فام ها در طول موج های بلندتر، توانایی بیشتری دارد. بلندترین طول موج ها در منطقه ی قرمز و کوتاه ترین طول موج ها در منطقه ی بنفش هستند.
دسته بندی عمومی رنگ ها به بی فام ( سیاه، سفید و خاکستری ها ) ، و فام دار ( قرمز، زرد، سبز، . . . ) بر همین صفت مبتنی است. برای سهولت درک مطلب، فام را می توان مشخص کننده ی اسم عام رنگ ها تعریف کرد. قرمز، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایر فام ها هستند، رنگ های اصلی نیز نام گرفته اند.
در حقیقت منظور از ته رنگ یا فام همان کیفیت رنگین بودن رنگ هاست. وقتی از یک رنگ صحبت به میان می آید منظور ته رنگ یا فام خاصی می باشد. بنابراین رنگ ها به نام ته رنگ یا فام آنها، یا در واقع بخشی از طول موج نوری که منعکس می کنند، نامیده می شوند؛ مثل سبز، قرمز یا نارنجی. علی رغم اینکه تعداد بسیار زیادی رنگ وجود دارد، تنها تعداد محدودی از آنها دارای اسم مشخصی هستند که بدون هیچ پیشوند و پسوندی دلالت بر رنگشان دارد؛ مانند قرمز، زرد و آبی. سایر رنگ ها معمولاً با پیشوند و پسوندهایی که به اسمشان اضافه می شود، مشخص می شوند. مانند: سبزآبی، قرمزبنفش، آبی تیره، سبز روشن، ارغوانی، فیروزه ای، سبز زیتونی، زرد لیمویی، قهوه ای و آبی آسمانی.
2. درخشندگی و روشنی ( ارزش رنگ ) ( Value )
منظور از درخشندگی، درجه ای از روشنی یک رنگ است که آن را از درجه ی دیگری از روشنی یا تیرگی همان رنگ متمایز می کند. به عبارت دیگر درجات مختلف روشنی یک رنگ را میزان درخشندگی آن می گویند.
این ویژگی رنگ ها، به میزان تیرگی و روشنی رنگ ها، مثل تمایز نارنجی از بنفش و زرد مرتبط است. درخشندگی، دومین صفت رنگ است و درجه ی نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص می کند. ( غالباً نقاشان، اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار می برند ) معمولاً درخشندگی رنگ های فام دار را در قیاس با رنگ های بی فام می سنجند.
کلماتی چون شدید و ضعیف ( برای یک منبع نوری ) و روشن و تیره برای رنگ ساطع شده از یک شی، مشخص کننده ی میزان ارزش رنگ است.
درخشندگی یا ولیو، بُعد غیررنگی است که از آن به ارزش رنگی نیز یاد می شود و به تیرگی یا روشنی رنگ اشاره می کند و دارای 11 رتبه است که از سیاه مطلق تا سفید مطلق را شامل می شود. در عمل، این طیف خاکستری ها شامل 9 تونالیته است. انعکاس نور یک رنگ، از طریق فرمول V ( V - 1 ) محاسبه می شود. در این فرمول، V معادل ولیو است. بنابراین رنگ هایی که دارای ارزش رنگی یکسان هستند، بازتاب یکسان نیز دارند.
در چرخه ی رنگ، زرد، بیشترین درخشندگی ( معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید ) و بنفش، کمترین درخشندگی ( معادل خاکستری تیره ی نزدیک به سیاه ) را دارد. در چرخه ی رنگ، هر فام نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را می نمایاند. معکوس کردن این ترتیب طبیعی، ناسازگاری رنگی به بار می آورد؛ مثلاً اگر بنفش روشن در کنار سبز زیتونی قرار گیرد، نوعی تکان بصری ایجاد می کند.
3. شدت یا خلوص رنگ ( اشباع یا پرمایگی ) ( Saturation )
خلوص رنگی، درجه ای از اشباع است که یک رنگ را در خالص ترین حالت خود نشان می دهد. به عنوان مثال یک آبی خالص که با هیچ رنگ دیگری مخلوط نشده باشد، در آبی ترین یا ناب ترین حالت خود دیده می شود، به طوری که هیچ آبی دیگری به آن شدت از آبی بودن دیده نمی شود. این درجه از خلوص رنگی را درجه ی اشباع و سیری رنگ می گویند.
این صفت رنگ ها به میزان خلوص رنگ ها، مثل تمایز رنگ قرمز در حالت خالص خود با قرمز هایی که از ترکیب رنگ قرمز و رنگ های دیگر ساخته شده اند، مرتبط است. سومین صفت رنگ، یعنی اشباع، میزان خلوص فام آن را مشخص می کند. ( گاه واژه ی شدت را نیز در این مورد به کار می برند ) بر اساس این صفت، رنگی دارای میزان خلوص بیشتری است که در ترکیب آن، سفید، سیاه یا خاکستری وجود نداشته باشد. باید به این نکته توجه داشت که رنگ هایی با درج . . .


کلمات دیگر: