فهیمه محبی (زاده ۱۳۰۹ - درگذشته ۴ بهمن ۱۳۸۸ تهران) همسر رضا محبی از مؤسسان هوانیروز پیش از انقلاب ایران بود. وی از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۸ مدیر دانشنامهٔ تشیع بود که تا کنون ۱۶ جلد از آن به چاپ رسیده است و در زمان مدیریت محبی برنده سیزدهمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شد.
دانشنامه تشیع
بهاءالدین خرمشاهی
احمد صدر حاج سیدجوادی
مهدی محقق
کامران فانی
او در سال ۱۳۴۶ و در پی قتل مشکوک شوهرش تصمیم می گیرد به همراه دختر و دو پسرش از ایران به انگلستان مهاجرت کند. در آن جا به طور اتفاقی با دکتر روزبه -مؤسس مدرسه علوی- آشنا می شود که در آن زمان برای معالجه در بیمارستانی در لندن به سر می برد. روزبه به او توصیه می کند که پسرش سعید یک نابغه است و باید از او مراقبت ویژه ای به عمل آید. به گفته خود محبی، این سفارش انگیزه ای می شود که به فکر کارهای فرهنگی بیفتد و به همین دلیل خانه ای به وسعت ۲ هزار متر مربع در انگلیس می خرد و آن را به یک مرکز فرهنگی تبدیل می کند.
سعید از کودکی به خاطر نحوه قتل پدرش که بنا بر گفته دیگران به وسیله رژیم شاه انجام شده بود، نفرتی از شاه در دل داشت. محبی حتی یکی از علل مهاجرت به انگلستان را اصرار فرزندش بر این که «در جایی که پدرم را کشته اند، حتی لحظه ای هم نمی مانم.» بیان می دارد. هنگامی که سعید شانزده سال داشت، خانه را به قصد پیوستن به تظاهرات علیه رژیم شاه ترک می کند. چند روز بعد پلیس انگلستان او را اسلحه به دست در مقابل سفارت ایران دستگیر می کند و چون محبی قیم فرزندش محسوب می شد پای او هم به زندان باز می شود. محبی با پرداخت جریمه نقدی پس از چندی از زندان آزاد می شود.
در دی ماه ۱۳۵۸ خ. و پس از پیروزی انقلاب ایران او و دو تن از فرزندانش -به جز سعید- از انگلستان اخراج شدند و به ایران بازگشتند. سعید اندکی بعد به بهانه در خطر بودن وطن درس را رها کرد و در سال ۱۳۵۹ بر خلاف میل باطنی مادرش به ایران بازگشت.
دانشنامه تشیع
بهاءالدین خرمشاهی
احمد صدر حاج سیدجوادی
مهدی محقق
کامران فانی
او در سال ۱۳۴۶ و در پی قتل مشکوک شوهرش تصمیم می گیرد به همراه دختر و دو پسرش از ایران به انگلستان مهاجرت کند. در آن جا به طور اتفاقی با دکتر روزبه -مؤسس مدرسه علوی- آشنا می شود که در آن زمان برای معالجه در بیمارستانی در لندن به سر می برد. روزبه به او توصیه می کند که پسرش سعید یک نابغه است و باید از او مراقبت ویژه ای به عمل آید. به گفته خود محبی، این سفارش انگیزه ای می شود که به فکر کارهای فرهنگی بیفتد و به همین دلیل خانه ای به وسعت ۲ هزار متر مربع در انگلیس می خرد و آن را به یک مرکز فرهنگی تبدیل می کند.
سعید از کودکی به خاطر نحوه قتل پدرش که بنا بر گفته دیگران به وسیله رژیم شاه انجام شده بود، نفرتی از شاه در دل داشت. محبی حتی یکی از علل مهاجرت به انگلستان را اصرار فرزندش بر این که «در جایی که پدرم را کشته اند، حتی لحظه ای هم نمی مانم.» بیان می دارد. هنگامی که سعید شانزده سال داشت، خانه را به قصد پیوستن به تظاهرات علیه رژیم شاه ترک می کند. چند روز بعد پلیس انگلستان او را اسلحه به دست در مقابل سفارت ایران دستگیر می کند و چون محبی قیم فرزندش محسوب می شد پای او هم به زندان باز می شود. محبی با پرداخت جریمه نقدی پس از چندی از زندان آزاد می شود.
در دی ماه ۱۳۵۸ خ. و پس از پیروزی انقلاب ایران او و دو تن از فرزندانش -به جز سعید- از انگلستان اخراج شدند و به ایران بازگشتند. سعید اندکی بعد به بهانه در خطر بودن وطن درس را رها کرد و در سال ۱۳۵۹ بر خلاف میل باطنی مادرش به ایران بازگشت.
wiki: فهیمه محبی