کلمه جو
صفحه اصلی

شخیل

فرهنگ فارسی

۱ - بانگ فریاد . ۲ - سوت صفیر . ۳ - ناله . ۴ - پژمردگی افسردگی .
دوست نوجوان یا عام است

لغت نامه دهخدا

شخیل . [ ش َ ] (اِ، اِمص ) شخول . صفیر و صدایی باشد که در وقت آب خوردن اسبان کنند. ناله و فریاد. بانگ و نعره . (برهان ).


شخیل . [ ش َ ] (ع ص ، اِ) دوست نوجوان یا عام است . (منتهی الارب ). رجوع به شخل شود.


شخیل. [ ش َ ] ( اِ، اِمص ) شخول. صفیر و صدایی باشد که در وقت آب خوردن اسبان کنند. ناله و فریاد. بانگ و نعره. ( برهان ).

شخیل. [ ش َ ] ( ع ص ، اِ ) دوست نوجوان یا عام است. ( منتهی الارب ). رجوع به شخل شود.

فرهنگ عمید

= شخول

شخول#NAME?



کلمات دیگر: