( صفت ) به مانند صدف صدفگون .
صدف وش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صدف وش. [ ص َ دَ وَ ] ( ص مرکب ) بمانند صدف. بکردار صدف. صدفگون :
معطی آن چو دریا دارنده غریبان
رادان آن صدف وش از دل یتیم پرور.
معطی آن چو دریا دارنده غریبان
رادان آن صدف وش از دل یتیم پرور.
شرف الدین شفروه.
رجوع به صدف سان و صدف گون و صدف وار شود.فرهنگ عمید
صدفگون، صدف سان، مانند صدف، به کردار صدف.
کلمات دیگر: