گوارنده گوارا
سایغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سایغ. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به سائغ شود.
سائغ. [ ءِ ]( ع ص ) گوارنده. گوارا. خوش. خوش آیند. ( دهار ) ( غیاث )( آنندراج ). عذب ، سیغ. که به گلو آسان شود. آسان به گلوشونده. ( شرح قاموس ) : نعمت حق سبحانه...در بازمانده امیر ماضی سائغ و ضافیةاللباس است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 460 ). || گوارنده شراب. ( ترجمان علامه جرجانی ). || جایز. روا.
فرهنگ عمید
۱. جایز، روا.
۲. گوارا، خوش گوار.
۳. آنچه به آسانی از حلق فرو برود.
۲. گوارا، خوش گوار.
۳. آنچه به آسانی از حلق فرو برود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی سَائِغٌ: گوارا - راحت الحلقوم (سائغ اسم فاعل از سوغ است ، گفته میشود : ساغ الطعام و الشراب - غذا و شراب روان شد و این را وقتی گویند که شراب (مایعات آشامیدنی ) گوارا باشد ، و به آسانی در گلو رود .)
ریشه کلمه:
سوغ (۳ بار)
«سائِغ» به معنای آبی است که به خاطر گوارایی، به راحتی از گلو پایین می رود.
فرو رفتن از حلق به آسانی راغب گوید: «ساغ الشراب فی الحلق: سهل انحداره» . این گوارا و شیرین و خوش نوش است و این شور، تلخ. اساغه فرو بردن از حلق . جرعه جرعه میخورد آن را و نتواند فرو برد.
ریشه کلمه:
سوغ (۳ بار)
«سائِغ» به معنای آبی است که به خاطر گوارایی، به راحتی از گلو پایین می رود.
فرو رفتن از حلق به آسانی راغب گوید: «ساغ الشراب فی الحلق: سهل انحداره» . این گوارا و شیرین و خوش نوش است و این شور، تلخ. اساغه فرو بردن از حلق . جرعه جرعه میخورد آن را و نتواند فرو برد.
wikialkb: سَائِغ
پیشنهاد کاربران
خوش گوارا
کلمات دیگر: