خان. ستم
دارالظلم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دارالظلم. [ رُظْ ظُ ] ( ع اِ مرکب ) خانه ستم. خانه ستمگر.بیشتر بشهرها یا جاهایی که مردم آن یا فرمانروایان آن ستمگری و ناسازگاری کنند گفته میشود :
چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی
شربت عدلش مصفا دادی ، احسنت ای ملک.
چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی
شربت عدلش مصفا دادی ، احسنت ای ملک.
خاقانی.
فرهنگ عمید
۱. خانۀ ستم، جای ستمکاری.
۲. سرای ظالم.
۳. شهری که مردم به یکدیگر یا فرمانروایان به مردم ظلم و ستم کنند.
۲. سرای ظالم.
۳. شهری که مردم به یکدیگر یا فرمانروایان به مردم ظلم و ستم کنند.
کلمات دیگر: