شب افروز که شب فروزان شود
شب فروز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شب فروز. [ ش َ ف ُ ] ( نف مرکب ) شب افروز. که شب فروزان شود :
یکی گفتش ای کرمک شب فروز
چه باشد که پیدا نیایی به روز.
یکی گفتش ای کرمک شب فروز
چه باشد که پیدا نیایی به روز.
سعدی.
رجوع به شب افروز شود.فرهنگ عمید
= شب افروز
شبافروز#NAME?
کلمات دیگر: