کلمه جو
صفحه اصلی

رحاب

فرهنگ اسم ها

اسم: رحاب (دختر) (عربی) (تلفظ: rohāb) (فارسی: رحاب) (انگلیسی: rohab)
معنی: پرحوصله و صبور

(تلفظ: rohāb) (عربی) پرحوصله و صبور .


لغت نامه دهخدا

رحاب. [ رُ ] ( ع ص ) فراخ و گشاد از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ). فراخ. ( دهار ). فراخ از هر چیزی. ( منتهی الارب ).
- امراءة رحاب ؛ زن پهناور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- قِدْر رحاب ؛ دیگ فراخ. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ).
|| جای فراخ گشاد. ( از اقرب الموارد ).

رحاب. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رَحَبَة و رَحْبَة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). رجوع به رحبة شود.

رحاب. [ رُ ] ( اِخ ) نام موضعی. ( از ناظم الاطباء ). موضعی است به حوران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

رحاب. [ رِ ] ( اِخ ) ناحیه ای است در آذربایجان و این نام بر دربند و بیشتر ارمنستان روی هم رفته اطلاق می شود، و اکثر ارمنستان است. ( معجم البلدان ).

رحاب . [ رِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در آذربایجان و این نام بر دربند و بیشتر ارمنستان روی هم رفته اطلاق می شود، و اکثر ارمنستان است . (معجم البلدان ).


رحاب . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَحَبَة و رَحْبَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به رحبة شود.


رحاب . [ رُ ] (اِخ ) نام موضعی . (از ناظم الاطباء). موضعی است به حوران . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


رحاب . [ رُ ] (ع ص ) فراخ و گشاد از هر چیزی . (ناظم الاطباء). فراخ . (دهار). فراخ از هر چیزی . (منتهی الارب ).
- امراءة رحاب ؛ زن پهناور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- قِدْر رحاب ؛ دیگ فراخ . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ).
|| جای فراخ گشاد. (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

= رحبه

رحبه#NAME?


پیشنهاد کاربران

رحاب : توانبخشی

رحاب : رحاب Rehab . وسعت
رحاب : Rehab به معنای سرزمین وسیع است که در حومه شهر واقع شده است.
رحاب : کلمه rehab اصالتاً عربی است و هنگامی که در زبان عربی ظاهر شد به معنای وسعت زمین بود و همچنین نشان دهنده پاکی و آرامش مکان است و این نام نیز در تورات و در زبان عبری یافت می شود و به معنای گل رز است.
رحاب : وسعت .



رحاب : الارض الواسعة مکان رحب ( عربی ) ، سرزمین پهناور مکان جاداری است .


کلمات دیگر: