کلمه جو
صفحه اصلی

دارسنب

فرهنگ فارسی

دار کوب

لغت نامه دهخدا

دارسنب. [سُمْب ْ ] ( اِ مرکب ) دارکوب. رجوع به داربر شود. || مته ، وسیله سوراخ کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

دارکوب#NAME?



کلمات دیگر: