شب خوان. [ ش َ خوا / خا ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد. || کسی که شبها بر مناره مناجات کند. ( فرهنگ نظام ). || که در شب طلبد دیگری را. || بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. ( برهان ). اسم فارسی عندلیب است. ( از فرهنگ نظام ). بلبل راگویند. ( آنندراج ). بلبل و عندلیب. ( ناظم الاطباء ).
شب خوان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
مرغ سحرخوان، بلبل.
کلمات دیگر: