( صفت ) آنچه که پاره پاره شده بسیار چاک خورده .
صدپاره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صدپاره. [ ص َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) پاره پاره. بسیار چاک خورده :
غیرت حق بود با حق چاره نیست
کو دلی کز حکم حق صدپاره نیست.
غیرت حق بود با حق چاره نیست
کو دلی کز حکم حق صدپاره نیست.
مولوی.
این خرقه صدپاره ما دوختنی نیست.حافظ.
فرهنگ عمید
دارای پارگی و چاک های بسیار، پاره پاره.
کلمات دیگر: