کلمه جو
صفحه اصلی

سبوره

فرهنگ فارسی

تخته ایست که بر آن وقت حساب و مانند آن نویسند و چون مستغنی شوند از آن محو سازند آنرا

لغت نامه دهخدا

( سبورة ) سبورة. [ س َب ْ بو رَ ] ( ع اِ ) تخته ای است که بر آن وقت حساب و مانند آن نویسند و چون مستغنی شوند از آن محو سازند آن را. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). تخته سیاه مدارس.
سبوره. [ س َ رَ / رِ ] ( ص ) حیز و مخنث و پشت پایی باشد. ( برهان ).هیز و مخنث. مرادف سابوره. ( رشیدی ) ( آنندراج ). ملوطو مخنث و حیز. ( ناظم الاطباء ). رجوع به صبورة شود.

سبوره . [ س َ رَ / رِ ] (ص ) حیز و مخنث و پشت پایی باشد. (برهان ).هیز و مخنث . مرادف سابوره . (رشیدی ) (آنندراج ). ملوطو مخنث و حیز. (ناظم الاطباء). رجوع به صبورة شود.


سبورة. [ س َب ْ بو رَ ] (ع اِ) تخته ای است که بر آن وقت حساب و مانند آن نویسند و چون مستغنی شوند از آن محو سازند آن را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). تخته ٔ سیاه مدارس .


فرهنگ عمید

هیز، مخنث، پشت پایی.

پیشنهاد کاربران

تخته سیاه


کلمات دیگر: