کلمه جو
صفحه اصلی

طیبین

فرهنگ فارسی

۱ - پاک پاکیزه طاهر . ۲ - خوب نیکو . ۳ - حلال روا. ۴ - خوشبوی معطر
نام کوهی است در شام

لغت نامه دهخدا

طیبین. [ طَی ْ ی ِ ] ( اِخ ) نام کوهی است در شام. قلقشندی آرد: و در کوه معروف به طیبین شام فرقه ای از قبیله همدانست. ( صبح الاعشی ج 1 ص 328 ).

طیبین. [ طَی ْ ی ِ ] ( ع ص ،اِ ) ج ِ طیب ( در حال نصب و جرّ ). رجوع به طیب شود.

طیبین . [ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) نام کوهی است در شام . قلقشندی آرد: و در کوه معروف به طیبین شام فرقه ای از قبیله ٔ همدانست . (صبح الاعشی ج 1 ص 328).


طیبین . [ طَی ْ ی ِ ] (ع ص ،اِ) ج ِ طیب (در حال نصب و جرّ). رجوع به طیب شود.


فرهنگ عمید

= طَیب

طَیب#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی طَیِّبِینَ: پاک و پاکیزها
ریشه کلمه:
طیب (۵۰ بار)


کلمات دیگر: