جن زده
سایه ترس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سایه ترس. [ی َ / ی ِ ت َ ] ( ص مرکب ) جن زده. دیو زده :
زیر مبین تا نشوی پایه ترس
پس منگر تا نشوی سایه ترس.
زیر مبین تا نشوی پایه ترس
پس منگر تا نشوی سایه ترس.
نظامی.
فرهنگ عمید
کسی که حتی از سایۀ خود بترسد، بسیارترسو.
کلمات دیگر: