کلمه جو
صفحه اصلی

دراکه

فارسی به انگلیسی

feminine of, perceptive faculty

perceptive faculty


فرهنگ فارسی

دریابنده، نیک دریابنده، فهم شعور
۱ - ( صفت ) نیک دریابنده . ۲ - ( اسم ) مدرکه .
دارکه دریافت کننده

لغت نامه دهخدا

( دراکة ) دراکة. [ دَرْ را ک َ ] ( ع ص ) نیک دریابنده و تاء آن مبالغه راست. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) حاسه بسیار، گویند: له دراکة؛ او را حاسه فراوانی است. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ). مُدرِک. و رجوع به مدرک شود.
دراکه. [ دَرْ را ک َ ] ( ع ص ) دراکة. دریافت کننده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- قوه دراکه ؛ قوه دریافت کننده و فهم و عقل و شعور. ( ناظم الاطباء ) : آدمی را قوه ای است دراکه که منتقش شود در وی صور موجودات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

دراکه . [ دَرْ را ک َ ] (ع ص ) دراکة. دریافت کننده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- قوه ٔ دراکه ؛ قوه ٔ دریافت کننده و فهم و عقل و شعور. (ناظم الاطباء) : آدمی را قوه ای است دراکه که منتقش شود در وی صور موجودات . (یادداشت مرحوم دهخدا).


دراکة. [ دَرْ را ک َ ] (ع ص ) نیک دریابنده و تاء آن مبالغه راست . (ناظم الاطباء). || (اِ) حاسه ٔ بسیار، گویند: له دراکة؛ او را حاسه ٔ فراوانی است . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). مُدرِک . و رجوع به مدرک شود.


فرهنگ عمید

نیک دریابنده.


کلمات دیگر: