تخم کتان را گویند تخم کتان که از آن روغن گیرند
زغیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زغیر. [ زَ ] ( اِ ) زعیر. تخم کتان را گویند. ( از برهان ) ( از آنندراج ). بزرک و تخم کتان. ( ناظم الاطباء ). تخم کتان. ( از جهانگیری ) ( از شرفنامه منیری ) ( غیاث اللغات ). تخم کتان که از آن روغن چراغ گیرند و صاحب نصاب بمعنی کتان گفته... ( فرهنگ رشیدی ). مرو است و اسم فارسی تخم کتان. ( تحفه حکیم مؤمن ) :
هر دل که ز رشک در زحیر است
در زیر جواز چون زغیر است.
هر دل که ز رشک در زحیر است
در زیر جواز چون زغیر است.
سراج الدین راجی ( از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به زعیر شود.فرهنگ عمید
بزرک، تخم کتان.
پیشنهاد کاربران
در لهجه ایل عرب خمسه استان فارس، گاها به جای کلمه صَغیر ، از کلمه زَغیر، زِغیر به معنی کوچک و کوچکتر استفاده می کنند.
کلمات دیگر: