تمام عیار مقابل شکسته
راست عیار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راست عیار. [ ع َ ] ( ص مرکب ) تمام عیار. درست. مقابل شکسته. کامل عیار؛ یعنی پولی که عیار آن راست و درست باشد. ( ناظم الاطباء ). || مجازاً، بی غش. صحیح. درست :
گربود پاسخ تو راست عیار
راست گردد مرا چو قد تو کار.
گربود پاسخ تو راست عیار
راست گردد مرا چو قد تو کار.
نظامی.
فرهنگ عمید
۱. تمام عیار، کاملعیار.
۲. ویژگی زر بی غش.
۳. راست ودرست.
۲. ویژگی زر بی غش.
۳. راست ودرست.
کلمات دیگر: