کلمه جو
صفحه اصلی

صرود

لغت نامه دهخدا

صرود. [ ص َ ] ( معرب ، اِ ) سردسیر. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) : صرمایش نه سرمای صرود که زمهریرآن تگرگ از دماغ ریزد. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 9 ).

فرهنگ عمید

شهرهایی که هوای آن ها بسیار سرد باشد، سرزمین های سرد، سردسیر.


کلمات دیگر: