۱ - کسی که سپر جنگی سازد . ۲ - سازنده سپر ماشین و تعمیر کننده آن .
سپرساز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سپرساز. [ س ِ پ َ ] ( نف مرکب ) آنکه سپر سازد. آنکه سپر درست کند :
هندوانند سپرساز از سیم
لیک دارنده تیر خزرند.
که نادانی اکسیر دانستن است.
هندوانند سپرساز از سیم
لیک دارنده تیر خزرند.
خاقانی.
ندانم سپرساز خاقانیاکه نادانی اکسیر دانستن است.
خاقانی.
فرهنگ عمید
۱. آن که سپرهای اتومبیل را تعمیر می کند.
۲. [قدیمی] کسی که سپر می سازد، سازندۀ سپر.
۲. [قدیمی] کسی که سپر می سازد، سازندۀ سپر.
کلمات دیگر: