کلمه جو
صفحه اصلی

صورت سازی

فارسی به انگلیسی

forging statements, forgery, portraitism

forging statements, forgery


فرهنگ فارسی

عمل صورت ساز پرتره سازی .

لغت نامه دهخدا

صورت سازی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) نقاشی. صورتگری. || ظاهرسازی. حیله. تزویر. رجوع به صورت ساز شود.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] ظاهرسازی، تزویر، حیله گری.
۲. [قدیمی] نقاشی، صورتگری.
۳. [قدیمی] ساختن تصویر کسی یا چیزی.


کلمات دیگر: