کلمه جو
صفحه اصلی

ردالعجز علی الصدر

فارسی به انگلیسی

anadiplosis, expizeuxis

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آنست که شاعر کلمه ای را که در آخر بیتی آورده در اول بیت بعد تکرارکند مثال : قوام دولت و دین روزگار فضل و هنر زفضل وافر تویافت زیب و فر و نضام نظام ملت و ملکی عجب نباشد اگر برونق است در این روزگار کلک و حسام حسام و کلک تو کردند کام اعداگم روا ورای تو بردند از زمانه ظلام ... توضیح این اصطلاح در اساس الاقتباس و تاریخ ادبیات بروان جلد دوم بصورت فوق آمده ولی در العجم بصورت ردالعجز الی الصدر نقل شده .

لغت نامه دهخدا

ردالعجز علی الصدر. [ رَدْ دُل ْ ع َ ج ُ زِ ع َ لَص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) بازبردن انجام به آغاز. و در صنعت عروض و بدیع عبارت است از صفت تصدیر که یکی از صنایع علم بدیع و محاسن شعری است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). به اصطلاح عروضی ، صنعتی از شعر را گویند که درآن کلمه ٔ اول شعر را در آخر آن مکرر کنند یا شعر رابه کلمه ای ابتدا کنند که شعر ماقبل آن بدان منتهی شده . (ناظم الاطباء). جزو اول از مصراع اول را صدر و جزو آخر آن را ضرب و جزو اول از مصراع دوم را ابتدا وجزو آخر آن را که آخرین جزو بیت است عجز می گویند، وعَجُز در لغت به معنی دنباله است . صنعت ردالعجز علی الصدر آن است که کلمه ٔ اول بیت در آخر آن تکرار شود.(از بدیع و عروض و قافیه تألیف همایی و... ص 32):
نگار است رخساره ٔ من به خون
ز هجران رخساره ٔ آن نگار
خمار است در سر مرا بی شراب
ز اندوه آن نرگس پرخمار.
سخن را سر است ای خداوند و بن
میاور سخن درمیان سخن .
گاهی ممکن است که صدرکه مکرر میشود مسبوق به کلمه ای باشد:
اگر بتگر چنان پیکر نگارد
مریزاد آن نگارین دست بتگر
و گر آزر چنو دانست کردن
درود از جان من بر جان آزر.
(از بدیع و عروض و قافیه تألیف همایی و... ص 32).
وطواط گوید:این صنعت بر 6 نوع است :
1 - لفظی که در اول آمده عیناً و بدون تغییر صورت و معنی در آخر بیاید. غضایری گوید:
عصا برگرفتن نه معجزبود
همی اژدها کرد باید عصا.
2 - چون نوع اول است ، تنها دو لفظ به صورت یکی و به معنی مختلف هستند و در حقیقت همان جناس تام است که دو لفظ متجانس یکی در صدر و دیگری در عجز است . علوی زینبی گوید:
هوای ترا زآن گزیدم به عالم
که پاکیزه تر از سرشک هوایی .
3- لفظ عیناً در حشو مصراع اول بیاید نه در صدر:
همه عشق او انجمن گرد من
همه نیکویی گرد او انجمن .
4- مانند سومی است جز اینکه معنی دو لفظ مختلف است :
کریما بده داد من از فلک
چو ایزد ترا هرچه بایست داد.
5- دو واژه ٔ همریشه در اول و آخر آورده شود و خود دو گونه است :
الف - یک لفظ در صدر بیاید و یک لفظ در عجز:
بیازردی مرا بی هیچ حجت
ز من هرگز ترا نابوده آزار.
ب - یک لفظ در حشو مصراع اول ، لفظ دیگر در عجز:
امیرا گر مرا معزول کردی
سرانجام همه عمال عزل است .
6- مانند نوع پنجم است جز اینکه آن دو لفظ از ریشه ای مشتق نباشد و خود مانند قسم پنجم دو گونه است :
الف - یک لفظ در صدر و یک لفظ در عجز:
نالم از عشق آن صنم شب و روز
وینک از ناله گشته ام چون نال .
ب - یکی در حشو مصراع اول ، دیگری در عجز:
گرت زمانه نداند نظیر شاید از آنک
تو از خدای برحمت زمانه را نظری .
(از حدائق السحر چ عباس اقبال صص 18 - 24).
صاحب آنندراج آنرا 8 قسم کرده و به تفصیل شرح داده است . برای اطلاع بیشتر رجوع به اساس الاقتباس ص 597 و المعجم چ مدرس رضوی ص 252 و صناعات ادبی تألیف همایی ص 95 و آنندراج شود. || هر شعر سیزده بیتی . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

در بدیع، تکرار کلمۀ اول مصراع اول در آخر مصراع دوم، مانند کلمۀ «عصا» در این شعر: عصا برگرفتن نه معجز بُوَد / همی اژدها کرد باید عصا (غضایری: شاعران بی دیوان: ۴۵۸ )، تصدیر.

دانشنامه آزاد فارسی

رَدُّالعَجُز علی الصّدر
در اصطلاح ادبی صنعتی است که در آن معمولاً کلمۀ آخر بیت را در اول آن به همان صورت یا به صورت متجانس و مشابه بیاورند. مثل آوردن کلمۀ آدمی در آغاز و پایان بیت حافظ. «آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست/عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی». براساس آنچه که در علم عروض می آید در هر بیت رکن اول مصراع اول را صدر و رکن آخرش را عروض، رکن اول مصراع دوم را ابتدا و جزء آخرش را ضرب و عَجُز می گویند. بنابراین «ردّالعجز علی الصدر» تکرار کلمۀ آخر هر بیت (عجز) در آغاز همان بیت (صدر) است. در کتاب های بدیع چندین شکل از این صنعت ذکر شده که معمول ترین حالت همان طور که گفتیم آمدن کلمۀ آخر در ابتدای بیت است. ممکن است کلمۀ آخر بیت در انتهای مصراع اول یا ابتدای مصراع دوم یا حالت های دیگر قرار بگیرد. بسیاری از کتاب های بدیع مانند ترجمان البلاغۀ رادویانی، حدایق السحر رشید وطواط و ... شش مورد از این صنعت را برشمرده اند. شمس قیس رازی در المعجم فی معاییر اشعار العجم نام این صنعت را ردّ الصدر اِلی العجز دانسته است. وی با جابه جاکردن حرف «اِلی» به جای «عَلی» جای صدر و عجز را در نام این صنعت برعکس نموده است. قدیمی ترین کتاب بدیعی که در این باب سخن گفته کتاب البدیع ابن معتز است. ابن معتز این صنعت را «ردّالاَعجاز علی ما تقدّم ها» نامیده و البته این نام دقیق تر است، زیرا تنها در یک قسم از اقسام این صنعت عَجُز دقیقاً در صدر می آید: ضمناً ابن معتز این صنعت را سه قسم دانسته است: ۱. آوردن کلمۀ عجز در پایان مصراع اول؛ ۲. آوردن کلمۀ عجز در آغاز مصراع اول؛ ۳. آوردن کلمۀ عجز در بخشی از عبارت. تفاوت در محل قرارگرفتن در نوع سوم و این که معنای کلمه عیناً یکی باشد یا دو کلمۀ متجانس باشند و دیگر آن که عین کلمه تکرار شود یا مشتقات آن، سبب پدیدآمدن اقسام دیگری شده و تعداد اقسام این صنعت را شش قسم دانسته اند.


کلمات دیگر: