طربخانه طرب سرای محل شادی جایگاه طرب .
طربگاه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طربگاه. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب ) طربخانه. طرب سرای. محل شادی. جایگاه طرب :
خویشتن را زتنگنای دلم
به طربگاه دل براندازد.
مغز فغان شنیده ز نی های استخوان.
خویشتن را زتنگنای دلم
به طربگاه دل براندازد.
عرفی ( از آنندراج ).
گوش مخالفش به طربگاه عافیت مغز فغان شنیده ز نی های استخوان.
ملا طغرا ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
طربخانه، طرب سرا، محل عیش وعشرت.
کلمات دیگر: