کلمه جو
صفحه اصلی

موهبه

عربی به فارسی

صداي شکستگي , صداي شلا ق , استعداد , حقه , طرح , ابتکار , زرنگي , مهارت , نعمت خدا داده , درون داشت


فرهنگ اسم ها

اسم: موهبه (دختر) (عربی) (تلفظ: muhebe) (فارسی: موهبه) (انگلیسی: muhebe)
معنی: آنچه به کسی ببخشند، بخشش، دهش، ( عربی، مَوهَبَة ) هر چیز ارزشمندی که به کسی بخشیده می شود یا او از آن بهره مند است

فرهنگ فارسی

بخشش .

لغت نامه دهخدا

موهبة. [ م َ هََ / هَِ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) بخشش . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). دهش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). موهبت . آنچه ببخشند. ج ، مواهب . (مهذب الاسماء) : احسن اﷲ حفظک و حیاطتک و امتع امیرالمؤمنین بک و بالنعمة الجسیمة و المنحة الجلیلة و الموهبة النفیسة فیک و عندک . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298).و یری أن ّ الموهبة لدیه فیهما سابغة. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299). || (اِ) ابر که هرجا بارد.(منتهی الارب ). || مغاکی در کوه که آب در وی گرد آید. ج ، مواهب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آبگیر کوچک . ج ، مواهب . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: