<div class="boxBd"><b>اسم:</b> ابوعزیز (پسر) (عربی) <br><b> معنی:</b> پدر عزیز<br></div>

اسم: ابوعزیز (پسر) (عربی) معنی: پدر عزیز

فرهنگ اسم ها

<p><span class=""hl"">ابوعزیز.</span> [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف برادر مصعب بن عمیر. صحابی است و گویند نام او زراره است .<br></p>

ابوعزیز. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف برادر مصعب بن عمیر. صحابی است و گویند نام او زراره است .

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">ابوعزیز. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن جندب بن نعمان. نام او در صحابه رسول آمده است و صاحب استیعاب گوید: معرفت بحال وی ندارم.<br><hr>ابوعزیز. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف برادر مصعب بن عمیر. صحابی است و گویند نام او زراره است.</div>

ابوعزیز. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن جندب بن نعمان. نام او در صحابه رسول آمده است و صاحب استیعاب گوید: معرفت بحال وی ندارم. ابوعزیز. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف برادر مصعب بن عمیر. صحابی است و گویند نام او زراره است.

<p><span class=""hl"">ابوعزیز.</span> [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن جندب بن نعمان . نام او در صحابه ٔ رسول آمده است و صاحب استیعاب گوید: معرفت بحال وی ندارم .<br></p>

ابوعزیز. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن جندب بن نعمان . نام او در صحابه ٔ رسول آمده است و صاحب استیعاب گوید: معرفت بحال وی ندارم .