اهنی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
اهن دار، اهنی
دارای ترکیبات اهن، اهنی
لغت نامه دهخدا
( آهنی ) آهنی. [ هََ ]( ص نسبی ) از آهن. منسوب به آهن. آهنین :
میان من و او بایوان درست
یکی آهنی کوه گفتی برست.
برانگیختم باره آهنی.
میان من و او بایوان درست
یکی آهنی کوه گفتی برست.
فردوسی.
برافراشتم گرزسیصدمنی برانگیختم باره آهنی.
فردوسی.
فرهنگ عمید
( آهنی ) ۱. چیزی که از آهن ساخته شده باشد، از جنس آهن.
۲. [قدیمی، مجاز] نیرومند: برافراشتم گرز سیصدمنی / برانگیختم بارۀ آهنی (فردوسی۲: ۱۹۹ ).
۲. [قدیمی، مجاز] نیرومند: برافراشتم گرز سیصدمنی / برانگیختم بارۀ آهنی (فردوسی۲: ۱۹۹ ).
دانشنامه عمومی
آهنی. آهنی یا فلزات آهنی، (به انگلیسی: Ferrous) (فروس) در علم شیمی به ترکیب شیمیایی آهن دوظرفیتی (حالت اکسایش +۲) گفته می شود. همچنین فریک (به انگلیسی: ferric) ترکیب شیمیاییبه آهن سه ظرفیتی (حالت اکسایش +۳) گفته می شود. خارج از علم شیمی، «فروس» صفتی است که وجود آهن را در آلیاژها نشان می دهد. فلزات آهنی شامل فولاد و چدن (که درصد کمی کربن دارد) و آلیاژهای آهن با دیگر فلزات (چون فولاد ضدزنگ) می باشند. عبارت «غیر آهنی» (به انگلیسی: non-ferrous) برای فلزاتی به جز آهن و آلیاژهایی که دارای میزان قابل ملاحظه ای از آهن نمی باشند، به کار می رود.
wiki: آهنی
گویش مازنی
( آهنی ) /aaheni/ اجنه - از جنس آهن
کلمات دیگر: