کلمه جو
صفحه اصلی

بکان

فرهنگ فارسی

ده از دهستان ایزج بخش اردکان شهرستان شیراز . آب از چشمه و قنات . محصول : غلات . حبوب . شغل : زراعت .

لغت نامه دهخدا

بکان. [ ب ُک ْ کا ] ( ع اِ ) ج ِاَبک . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به ابک شود.

بکان. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ایزج بخش اردکان شهرستان شیراز. سکنه آن 104 تن. آب از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات ، حبوب. شغل اهالی آن زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

بکان . [ ب ُک ْ کا ] (ع اِ) ج ِاَبک ّ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به ابک شود.


بکان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایزج بخش اردکان شهرستان شیراز. سکنه ٔ آن 104 تن . آب از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات ، حبوب . شغل اهالی آن زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


دانشنامه عمومی

بکان، روستایی از توابع بخش حسن آباد شهرستان اقلید در استان فارس ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان بکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۱۱ نفر (۲۶۷خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/bakaan/ امر زاییدن که مورد استعمال آن بسیار نادر و به طور معمول مجازی است

امر زاییدن که مورد استعمال آن بسیار نادر و به طور معمول مجازی ...



کلمات دیگر: