رام کردن ستور . نرم و رام کردن
روض
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روض. [ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ رَوضَة. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ روضه ، که بمعنی بوستان و مرغزار باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به روضة و روضه شود.
- روض الکرام ؛ باغ های کریمان. منظور بخشنده و سخی است که مولانا در صحبت از یک مرد سخی در تبریز بنام بدرالدین عمر از وی به «روض الکرام » تعبیر کرده است :
وامداران روترش او شاد کام
همچو گل خندان از آن روض الکرام.
روض. [ رَ ] ( ع مص ) رام کردن ستور. ( دهار ). نرم و رام کردن. ( یادداشت مؤلف ).
- روض الکرام ؛ باغ های کریمان. منظور بخشنده و سخی است که مولانا در صحبت از یک مرد سخی در تبریز بنام بدرالدین عمر از وی به «روض الکرام » تعبیر کرده است :
وامداران روترش او شاد کام
همچو گل خندان از آن روض الکرام.
مولوی.
روض. [ رَ ] ( ع مص ) رام کردن ستور. ( دهار ). نرم و رام کردن. ( یادداشت مؤلف ).
روض . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَوضَة. (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). ج ِ روضه ، که بمعنی بوستان و مرغزار باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به روضة و روضه شود.
- روض الکرام ؛ باغ های کریمان . منظور بخشنده و سخی است که مولانا در صحبت از یک مرد سخی در تبریز بنام بدرالدین عمر از وی به «روض الکرام » تعبیر کرده است :
وامداران روترش او شاد کام
همچو گل خندان از آن روض الکرام .
- روض الکرام ؛ باغ های کریمان . منظور بخشنده و سخی است که مولانا در صحبت از یک مرد سخی در تبریز بنام بدرالدین عمر از وی به «روض الکرام » تعبیر کرده است :
وامداران روترش او شاد کام
همچو گل خندان از آن روض الکرام .
مولوی .
روض . [ رَ ] (ع مص ) رام کردن ستور. (دهار). نرم و رام کردن . (یادداشت مؤلف ).
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۹°۱۰′۳۳″شمالی ۴۴°۱۸′۴۴″شرقی / ۳۹٫۱۷۵۸۱°شمالی ۴۴٫۳۱۲۲۷°شرقی / 39.17581; 44.31227
روض، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان چالدران در استان آذربایجان غربی ایران است.
این روستا در دهستان چالدران شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۱ نفر (۲۱خانوار) بوده است.
روض، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان چالدران در استان آذربایجان غربی ایران است.
این روستا در دهستان چالدران شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۱ نفر (۲۱خانوار) بوده است.
wiki: روض
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
روضه باغ و بستانی است که با اب همراه باشد (مفردات) در اقرب گوید: روضه نگویند مگر آنکه با آن یا در کنار آن آب باشد . و جمع آن روضات است . مراد از هر دو آیه روضههای بهشتی است اللهم لرزقنا بمحمد ئ اله صلواتک علیهم اجمعین.
روضه باغ و بستانی است که با اب همراه باشد (مفردات) در اقرب گوید: روضه نگویند مگر آنکه با آن یا در کنار آن آب باشد . و جمع آن روضات است . مراد از هر دو آیه روضههای بهشتی است اللهم لرزقنا بمحمد ئ اله صلواتک علیهم اجمعین.
wikialkb: ریشه_روض
کلمات دیگر: