کلمه جو
صفحه اصلی

حسن بن زید بن حسن

دانشنامه عمومی

حسن بن زید (۸۳ قمری - ۱۶۸ قمری) یکی از فرزندان زید بن حسن (از فرزندان حسن مجتبی) بود. از او رخدادهای بدی مانند اتهام آتش زدن خانهٔ جعفر صادق، رابطه با عباسیان و کمک به آنان در دستگیری فرزندان حسن مثنی در چشم اهل تشیع مانده است. نسبت های وی، مدنی و هاشمی، و کنیه اش ابومحمد بود.
حسن بن زید بن حسن، ویکی شیعه.
حسن بن زید بن حسن، ویکی فقه.
الــلــهمحمد • علی • فاطمه • حسن • حسینسجاد • باقر • صادقکاظم • رضا • جواد • هادیعسکری • مهدی
پدر وی زید بن حسن، فرزند ارشد حسن مجتبی بود. مادر وی کنیزی به نام زجاجه بود که به رقرق شهرت یافت. او صاحب یک خواهر (نفیسه) و یک برادر (محمد) بود؛ البته برخی معتقدند که وی برادر دیگری به نام یحیی داشته که در مصر مدفون است.
سیده نفیسه دختر وی دانسته شده است. برخی معتقدند که او نُه پسر داشته؛ ولی برخی دیگر بر این باورند که وی صاحب هفت پسر شد. نام یکی از دختران وی ام کلثوم بود که همسر سفاح (نخستین خلیفهٔ عباسی) شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حسن بن زیدبن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام، نواده امام حسن مجتبی علیه السلام و از مشاهیر هاشمیان در قرن دوم است.
از او با نسبتهای مدنی و هاشمی یاد شده و کنیه اش ابومحمد بوده است. حسن بن زید در سال ۸۳ ولادت یافت. مادرش کنیزی به نام زُجاجَه و ملقب به رَقْرَق بود. پدرش مدتی متولی صدقات پیامبر اکرم بود.
عدم دخالت حسن بن زید در امور سیاسی
با اینکه دختر حسن بن زید همسر سفّاح، خلیفه عباسی، بود و در دربار خلیفه می زیست، حسن می کوشید از دخالت در امور سیاسی خودداری کند. وی با اندیشه های بستگان علوی خود همدلی نشان می داد و نظر آنان را به منصور عباسی منتقل می کرد.
حسن بن زید از هواداران عباسیان
در جریان پیروزی دعوت و استقرار خلافت عباسیان، حسن بن زید از هواداران آنان بود. او اولین علوی بود که شعار عباسیان را برگزید و جامه سیاه پوشید. او عباسیان را بر ضد فرزندان و نوادگان عمویش، حسن مثنّی، که عباسیان او را حبس کرده بودند، یاری می کرد، چنان که اخباری را که درباره محمدبن عبداللّه بن حسن و قیام وی به دست آورده بود، در اختیار منصور عباسی نهاد. ازاین رو، موسی بن عبداللّه بن حسن همیشه می گفت خداوندا خون ما را از حسن بن زید بخواه و انتقام ما را از او بگیر. پس از قیام محمدبن عبداللّه نیز عیسی بن موسی عباسی (سردار منصور) سر محمد را به همراه سرهای کشتگان دیگر توسط قاسم، فرزند حسن بن زید، برای منصور فرستاد و بشارت فتح داد. هنگامی که سر محمد نزد منصور رسید، حسن بن زید نزد منصور بود. سر را که دید، بر او سخت گران آمد اما از ترس منصور، حرفی نزد. سپس گفت ای کاش تن به اطاعت می داد و چنین نمی کرد که کشته شود. پس از شکست قیام ابراهیم بن عبداللّه (۱۴۵)، برادر محمدبن عبداللّه، سر او را نیز نزد منصور فرستادند. او سر را پیش روی خود نهاد و بار عام داد. مردم بر او وارد می شدند و به ابراهیم و بستگانش بد می گفتند، تا اینکه حسن بن زید وارد شد. سر را به او نشان دادند، رخسار او دگرگون شد و گفت که ای امیرمؤمنان به خدا قسم او را کشتی در حالی که بسیار روزه دار و شب زنده دار بود. دوست نداشتم که گناه کشتن او را برعهده گیری.
آتش زدن خانه امام صادق توسط حسن بن زید
...


کلمات دیگر: