زبان آتش. زبان آتش یا تفنگت را زمین بگذار نام تک آهنگی در آواز دشتی با شعری از فریدون مشیری و تنظیم مجید درخشانی است که به گفته محمد رضا شجریان در مصاحبه با بی بی سی، در واکنش به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و در حمایت از معترضین خوانده شده است.
سرود این آهنگ را فریدون مشیری سروده است. متن شعر:
تفنگت را زمین بگذارکه من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجارتفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهنمن اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کنندارم جز زبانِ دل، دلی لبریزِ از مهر تو ای با دوستی دشمن. زبان آتش و آهنزبان خشم و خونریزی ستزبان قهر چنگیزی ستبیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شایدفروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید. برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار تفنگت را زمین بگذارتفنگت را زمین بگذار تا از جسم تواین دیو انسان کش برون آید. تو از آیین انسانی چه می دانی؟اگر جان را خدا داده ستچرا باید تو بستانی؟چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را به خاک و خون بغلتانی؟ گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جوییو حق با توست، ولی حق را -برادر جان- به زور این زبان نافهم آتش بارنباید جست! اگر این بار ش وجدان خواب آلوده ات بیدار، تفنگت را زمین بگذار!
سرود این آهنگ را فریدون مشیری سروده است. متن شعر:
تفنگت را زمین بگذارکه من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجارتفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهنمن اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کنندارم جز زبانِ دل، دلی لبریزِ از مهر تو ای با دوستی دشمن. زبان آتش و آهنزبان خشم و خونریزی ستزبان قهر چنگیزی ستبیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شایدفروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید. برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار تفنگت را زمین بگذارتفنگت را زمین بگذار تا از جسم تواین دیو انسان کش برون آید. تو از آیین انسانی چه می دانی؟اگر جان را خدا داده ستچرا باید تو بستانی؟چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را به خاک و خون بغلتانی؟ گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جوییو حق با توست، ولی حق را -برادر جان- به زور این زبان نافهم آتش بارنباید جست! اگر این بار ش وجدان خواب آلوده ات بیدار، تفنگت را زمین بگذار!
wiki: زبان آتش