کلمه جو
صفحه اصلی

ارسلان خاتون

فرهنگ فارسی

خاتون ترکستان

لغت نامه دهخدا

ارسلان خاتون . [ اَ س َ ] (اِخ ) خاتون ترکستان که امیرمحمود را غلامی نادر و کنیزکی دوشیزه ٔ نادره بهرسال فرستادی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 253). و این نام در تاریخ بیهقی چ فیاض ص 252 خاتون ارسلان آمده است .


ارسلان خاتون. [ اَ س َ ] ( اِخ ) خاتون ترکستان که امیرمحمود را غلامی نادر و کنیزکی دوشیزه نادره بهرسال فرستادی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 253 ). و این نام در تاریخ بیهقی چ فیاض ص 252 خاتون ارسلان آمده است.

ارسلان خاتون. [ اَ س َ ] ( اِخ ) بنت جغری بیگ. عمه سلطان ملکشاه بن الب ارسلان بن جغری بیگ. او در اول در حباله القائم بامراﷲ خلیفه عباسی بود و به سال 469 هَ. ق. امیرعلی علاءالدولةبن ظهیرالدین بن ابی منصور فرامرزبن علاءالدوله کاکویه او را بزنی کرد.

ارسلان خاتون . [ اَ س َ ] (اِخ ) بنت جغری بیگ . عمه ٔ سلطان ملکشاه بن الب ارسلان بن جغری بیگ . او در اول در حباله ٔ القائم بامراﷲ خلیفه ٔ عباسی بود و به سال 469 هَ . ق . امیرعلی علاءالدولةبن ظهیرالدین بن ابی منصور فرامرزبن علاءالدوله کاکویه او را بزنی کرد.



کلمات دیگر: