از جا برکندن و دواندن اسب بسوی کسی
مرکب انگیزی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مرکب انگیزی. [ م َ ک َ اَ ] ( حامص مرکب ) از جا برکندن و دواندن اسپ به سوی کسی یا چیزی. اسپ بر کسی یا چیزی دوانیدن به قصد گرفتار ساختن او. مرکب انگیختن :
کرد بر گور مرکب انگیزی
داد یکران تند را تیزی.
کرد بر گور مرکب انگیزی
داد یکران تند را تیزی.
نظامی.
کلمات دیگر: