کلمه جو
صفحه اصلی

تن پروری کردن

فرهنگ فارسی

خود پروری کردن و خود نوازی

لغت نامه دهخدا

تن پروری کردن. [ تَم ْ پ َرْ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خود را پرورش کردن. ( ناظم الاطباء ) :
عالم که کامرانی و تن پروری کند
او خویشتن گم است کرا رهبری کند.
سعدی ( گلستان ).


کلمات دیگر: