بشربن غیاث
مریسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مریسی. [ م َ سی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مریس از نوبه.
مریسی.[ م َ ] ( اِخ ) بشربن غیاث بن ابی کریمة مشهور به عبدالرحمان مریسی و مکنی به ابوعبدالرحمن. از فقهای معتزلی بود و اطلاعی در فلسفه نیز داشت. فرقه مریسیة که قائل به ارجاء هستند بدو منسوبند. جد او از موالی زیدبن خطاب بود، و برخی گویند که پدرش یهودی بود. نسبت مریسی به درب المریس در بغداد است ، که وی ساکن آنجابود. در زمان هارون الرشید مورد آزار و اذیت قرار گرفت ، و در حدود 70 سال عمر کرد و به سال 218 هَ. ق.درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ج 2 ص 27 از وفیات الاعیان والنجوم و الزاهرة و تاریخ بغداد و لسان المیزان ).
مریسی.[ م َ ] ( اِخ ) بشربن غیاث بن ابی کریمة مشهور به عبدالرحمان مریسی و مکنی به ابوعبدالرحمن. از فقهای معتزلی بود و اطلاعی در فلسفه نیز داشت. فرقه مریسیة که قائل به ارجاء هستند بدو منسوبند. جد او از موالی زیدبن خطاب بود، و برخی گویند که پدرش یهودی بود. نسبت مریسی به درب المریس در بغداد است ، که وی ساکن آنجابود. در زمان هارون الرشید مورد آزار و اذیت قرار گرفت ، و در حدود 70 سال عمر کرد و به سال 218 هَ. ق.درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ج 2 ص 27 از وفیات الاعیان والنجوم و الزاهرة و تاریخ بغداد و لسان المیزان ).
مریسی . [ م َ سی ی ] (ص نسبی ) منسوب به مریس از نوبه .
مریسی .[ م َ ] (اِخ ) بشربن غیاث بن ابی کریمة مشهور به عبدالرحمان مریسی و مکنی به ابوعبدالرحمن . از فقهای معتزلی بود و اطلاعی در فلسفه نیز داشت . فرقه ٔ مریسیة که قائل به ارجاء هستند بدو منسوبند. جد او از موالی زیدبن خطاب بود، و برخی گویند که پدرش یهودی بود. نسبت مریسی به درب المریس در بغداد است ، که وی ساکن آنجابود. در زمان هارون الرشید مورد آزار و اذیت قرار گرفت ، و در حدود 70 سال عمر کرد و به سال 218 هَ . ق .درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 27 از وفیات الاعیان والنجوم و الزاهرة و تاریخ بغداد و لسان المیزان ).
کلمات دیگر: