کلمه جو
صفحه اصلی

بکاربرده

فارسی به عربی

( بکاربرده (شده ) ) تطبیقی

مترادف و متضاد

applied (صفت)
عملی، کابردی، کاربسته، بکاربرده، وضع معموله، برای هدف معین بکار رفته


کلمات دیگر: