برابر پارسی : برچیدن
منحل کردن
برابر پارسی : برچیدن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تفکیک , حل , ذوب
مترادف و متضاد
حل کردن، منحل کردن، اب کردن، گداختن
بر هم زدن، منحل کردن، متفرق کردن یا شدن
فرهنگ فارسی ساره
برچیدن
پیشنهاد کاربران
go into liquidation
تخته کردن
کلمات دیگر: