کلمه جو
صفحه اصلی

حمیس

لغت نامه دهخدا

حمیس. [ ح َ ] ( ع ص ) دلاور. ( منتهی الارب ). شجاع. || شدید. ( اقرب الموارد ). || مرد سخت و درشت. ( منتهی الارب ). || تنور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

حمیس (روستا). حمیس به عربی ( الحمیس )، روستایی است در دهستان مُسْتبا از توابع استان حَجّه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن ( ۷۰) نفر (۷ خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: