سبک روحی
فارسی به انگلیسی
gaiety
فارسی به عربی
مرح
مترادف و متضاد
زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق
شادی، خوشی، خوشدلی، خوشنودی، شادمانی، بشاشت، سبک روحی
فرهنگ فارسی
حالت و چگونگی سبکروح .
لغت نامه دهخدا
سبک روحی. [ س َ ب ُ ] ( حامص مرکب ) کمال تعلق. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
رخ از باغ سبکروحی نسیمی
دهان از نقطه موهوم میمی.
زآن حبه خضرا خور کز روی سبکروحی
هرکو بخورد یک جو بر سیخ زند سیمرغ.
رخ از باغ سبکروحی نسیمی
دهان از نقطه موهوم میمی.
نظامی.
|| بلطافت سخن گفتن. ( غیاث ) ( آنندراج ). || شادمانی. نشاط : زآن حبه خضرا خور کز روی سبکروحی
هرکو بخورد یک جو بر سیخ زند سیمرغ.
( منسوب به حافظ، از یادداشت مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
سبک روحی: شادمان، خندان.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۴۲ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۴۲ ) .
کلمات دیگر: