کلمه جو
صفحه اصلی

زدودگی

فارسی به انگلیسی

suppression

فارسی به عربی

ازالة , ترخیص

مترادف و متضاد

elimination (اسم)
طرد، محو، حذف، زدودگی، رفع

clearance (اسم)
اختیار، روزنه، رخصت، اجازه، ترخیص، ترخیص کالا از گمرک، زدودگی، برداشتن مانع، صافی

rasure (اسم)
زدودگی، تراش

فرهنگ فارسی

صقال پاکیزگی و صیقل یافتگی

لغت نامه دهخدا

زدودگی. [ زِ / زُ دو دَ / دِ ] ( حامص ) صقال. ( منتهی الارب ). پاکیزگی و صیقل یافتگی. رجوع به زدودن و زدوده شود.


کلمات دیگر: